دل نوشته
من از قلب آسیا، افغانستان
|
|
و من برگ بودم كه طوفان گرفت وديدم كه اين قصه پايان گرفت بهار تو آمد به ديدار من و آخر مرا از زمستان گرفت كوير تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت تو ميرفتي و چشم من چشمه بود و من خيس بودم كه باران گرفت عجب بارشي بود بر جان من كه چون رودي از عشق جريان گرفت هواي تو بود و خيال تو بود كه دست مرا در خيابان گرفت حقيقت همين است اي نازنين كه چشمت غزل داد و ايمان گرفت تو و كوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم كه طوفان گرفت نظرات شما عزیزان:
سلام خوفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وبت نسبت به قبل یکم پیشرفت کرده اما هنوزم یه ضعف هایی داره من آپم اوارم سر بزنی نظر یادت نره فعلا............ ![]() |
قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com |